کد مطلب:316747
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:657
دشت بلاخیز
غزالان حریم آل طاها
فرود آرید عمود خیمه ها را
سرود غم بخوانید
زدیده خون فشانید
عمو دیگر نیاید
[ صفحه 162]
عمو دیگر زمیدان بر نگردد
لب عطشان طفلان تر نگردد
سیه بر تن بپوشید
دگر آبی بنوشید
عمو دیگر نیاید
بر آن دستی كه حیدر بوسه می زد
لب ساقی كوثر بوسه می زد
بر آن چشم و بر آن دست
ز هر سو تیر بنشست
عمو دیگر نیاید
میان دسته گلهای مدینه
مبادا با خبر گردد سكینه
كه جان داده عمویش
نهال آرزویش
عمو دیگر نیاید
یتیمان راه صحرا را بپوئید
كه شاید دست سقا را بجوئید
پدر قدش خمیده
عمو در خون تپیده
عمو دیگر نیاید
امید من چرا از پا فتادی
به خاك علقمه صورت نهادی
یتیمان بیقرارند
همه چشم انتظارند
عمو دیگر نیاید
كنار علقمه غم حجله بسته
در آن جا مادرم زهرا نشسته
سرت را روی دامن
گرفته مادر من
عمو دیگر نیاید
«محمد نعیمی»
[ صفحه 163]